فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Whipping Boy

ˈwɪpɪŋˌbɔɪ ˈwɪpɪŋboɪ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun phrase
    بچه تازیانه‌خور به‌جای شاهزاده در مدرسه، کتک‌خور
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد whipping boy

  1. noun fall guy
    Synonyms: chopping block, dupe, fall guy, goat, goat, mark, patsy, patsy, sacrifice, scapegoat, sucker, target, victim

ارجاع به لغت whipping boy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «whipping boy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/whipping boy

لغات نزدیک whipping boy

پیشنهاد بهبود معانی